کد مطلب:41669 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:224

گریه نابهنگام











با پیامبر خدا(ص) در یكی از كوچه های مدینه قدم می زدیم. در طول مسیر به بستان سرسبزی برخوردیم، به آن حضرت عرض كردم: عجب باغ زیبایی است؟! فرمود: آری، زیباست، ولی باغ تو در بهشت، زیباتر خواهد بود.

(از آنجا گذشتیم) به باغ دیگری رسیدیم. باز گفتم: عجب باغ زیبایی است؟!فرمود: بله زیباست، اما باغ تو در بهشت زیباتر است.

به همین ترتیب با هفت باغ مواجه شدیم و هر بار گفتگوی بالا بین من و رسول خدا(ص) تكرار می شد، در پایان راه ناگهان رسول خدا(ص) دست در گردنم انداخت و در حالی كه مرا به سینه خود می فشرد به گریه افتاد و فرمود:

پدرم به فدای آن شهید تنها.

پرسیدم: ای فرستاده خدا! گریه برای چیست؟

فرمود: از حقد و كینه های مردم كه در سینه ها نهان كرده و آنها را پس از من آشكار سازند: كینه هایی كه ریشه در بدر و احد دارد و میراث از آن برده است آنها خونهای ریخته شده در احد را از تو طلب می كنند.

پرسیدم: آیا در آن روز دینم سلامت خواهد بود؟

فرمود: آری.

سپس فرمود: مژده باد بر تو: مرگ و حیات تو با من است (یعنی در دنیا آخرت با من خواهی بود). تو برادر من و وصی و برگزیده من و نیز وزیر و وارث من خواهی

[صفحه 70]

بود آنكه قرضهایم ادا كند و بر وعده هایم جامه عمل پوشاند، تو هستی.

علی! تو ذمه ام را بری سازی و امانتم را ردّ نمایی و بر سنت من، با ناكثین و قاسطین و مارقین پیكار نمایی.

نسبت تو با من، همچون هارون با موسی است.

تو مانند هارون در میان امت من هستی: قومش او را ضعیف شمردند و در اندیشه كشتنش برآمدند. بر ظلمی كه از قریش بینی، شكیبا باش و بر همدستی آنها علیه خود، صبور باش....

قال علی بن ابی طالب: كنت امشی مع رسول الله (ص) فی بعض طرق المدینه فاتینا علی حدیقه. فقلت: یا رسول الله (ص)! ما احسنها من حدیقه! قال: ما احسنها و لك فی الجنه احسن منها، ثم اتیناعلی حدیقه اخری فقلت: یا رسول الله! ما احسنها من حدیقه و قال: ما احسنها و لك فی الجنه احسن منها حتی اتینا علی سبع حدائق اقول یا رسول الله (ص) ما احسنها و یقول: لك فی الجنه احسن منها، فلما خلاله الطریق اعتنقنی ثم اجهش باكیا و قال:

بابی الوحید الشهید.

فقلت یا رسول الله (ص) ما یبكیك؟

فقال: ضغائن فی صدور اقوام لایبدونها لك الا من بعدی احقاد بدر و ترات احد.

قلت: فی سلامه من دینی؟

قال: فی سلامه من دینك فابشر یا علی! فان حیاتك و موتك معی و انت اخی و انت وصیی انت صفیی و وزیری و وارثی والودی عنی و انت تقضی دینی و تنجز عادتی عنی و انت تبری ذمتی تودی امانتی و تقاتل علی سنتی الناكثین من امتی و القاسطین و المارقین و انت منی بمنزله هارون من موسی و لك بهارون اسوه حسنه اذا استضعفه قومه و كادوا یقتلونه فاصبر لظلم قریش ایاك و تظاهر هم علیك....[1] .

[صفحه 71]



صفحه 70، 71.





    1. كشف الغمه 7 ج 1، ص 96 به نقل از مناقب خورزمی؛ فضائل الخمسه، ج 3 به نقل از تاریخ بغداد و كمز العمال (به اختصار)؛ بحار، ج 28، ص 54؛ كتاب سلیم بن قیس، ص 65.